رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

رهام کوچولو

بيست ماهگي

1392/4/29 19:08
نویسنده : شیما
1,996 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم يه مدت طولاني آپديت نكردم! آخه رهام اصلا نميذاره لب تاپ روشن كنم... يا مياد دكمه هاشو ميكنه ،يا مانيتورشو فكر ميكنه مثل گوشي تاچ اسكرين هست و همش مياد گزينه هاي مختلفو ميزنه و وقني عمل نميكنن عصباني ميشه ، يا سي دي رامو سيصد بار باز و بسته ميكنه ، يا ميگه ناناي بذار و ولكن نيست... کلافه

بگذريم...

اين ماه خدا رو شكر كلي برنامه داشتيم و حوصلمون زياد سر نرفت ؛ سه روز با مامانم اينا و ماماني اينا رفتيم شمال ، هوا خوب بود و خوش گذشت. البته رهام از دريا مي ترسيد و از شن و ماسه هم بدش ميومد ، واسه همين همش تو بغل بود كنار دريا.

عوضش عاشق استخر و آب بازيه ، ما هم چند بار تو اين مدت برديمش استخر و كلي حال كرده كه عكساشو ميذارم.

بقيه اتفاقات رو با عكسها توضيح ميدم:

شمال، مايو پوشيده بره كنار دريا...

بعد كه ميره مي بينه نه از دريا خوشش مياد و نه از شن بازي...

ديگه نذاشت ازش عكس بگيريم.

عكس زير ژست رهامه وقتي عينك ميزنه! همچين خودشو ميگيره كه انگار چه خبره...

دو تا عكس بعدي هم مال خونه حديث جونه كه به افتخار يكي از دوستاي خوبمون " نهير " كه اومده بود تهران همه رو دعوت كرد اونجا. رهام هم كفشهاي منو پاش كرده بود و راه مي رفت

من عكس زيادي نگرفتم ولي دوستام عكسهاي خوبي تو وبلاگشون گذاشتن.

و اما عكسهاي استخرنیشخند سري اولي كه با صفورا رفتيم استخر به طرز ماهرانه اي گوشي آورد داخل استخر بچه ها و ازشون عكس گرفتيم. اين سري من هم با ترس و لرز گوشيمو بردم و ازشون عكس گرفتيم:

از راست به چپ:رهام-آوا-سبحان-مشكات

رهام همش ميرفت از لب استخر ميگفت يك دو سه و خودشو مينداخت تو آب و به زور لب استخر نشوندمش.

سري آخر يه عالمه بچه هاي ديگه هم اومدن و كلي خوش گذشت:

دعوا سر تيوپ...(آوا-رهام-درينا-آرميتا-رهام)

دعوا سر دمپايي...(آوا-آرميتا-راستين-آرتين- دو تا رهاما)

رهام ميخواست كلاه بذاره...( دو تا رهام ها، خيلي جالبه نه تنها اسماشون يكيه بلكه خيلي از كاراشونم مثل همه!)

بعد همه خواستن كلاه بذارن...(راستين-رهام و رهام)

بعد هم كلاه همديگرو بردارن...

بعد آوا مياد با تيوبش يه خودنمايي جلوي پسرا ميكنه...(مشكات-راستين-رهام-رهام-آوا)

ديگه از آب درمياييم و درحال خوردن نون بربري براي جبران انرژي از دست رفتهقلب

فعلا بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

الهه
30 تیر 92 3:37
سلام خانم وبلاگتون بسیار زیبا و دیدنی و پسرتون بسیار نازنین و دوست داشتنی ست، انشالله خدا همیشه براتون شاد و سلامت نگه داره این گل پسر رو.
صبا مامان نیوشا
30 تیر 92 13:03
عزیزم رهام ایشالا همیشه به مسافرت و شادی بگذره روزتون و اصلا روزای بد نداشته باشید
مينا مامي سام
30 تیر 92 18:25
اي جان. چه پسر نازي. شيما جون خوشحال ميشم به وبلاگ سام هم سر بزني.
ازاده مامان هانا
31 تیر 92 0:19
شیماااااااااا جیگرم حال اومد باعکسااات... اونجا که بغض کرده رهام خیلی با مزسسسسسسسسس خیلییییییییییییییییییی قلبونش بشم
باران اردیبهشت
1 مرداد 92 1:12
ایول به این مامان فعال که همش تو استخر به سر میبره ..کیفتون کوک باشه همیشه
حنانه
2 مرداد 92 0:25
وای چه عکس های جالبی تواستخر گرفتین
مامان وانیا
2 مرداد 92 15:20
عزیزم بیست ماهگیت مبارک ایشالاه همیشه به گردش و تفریح باشی
قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شما
3 مرداد 92 14:47
عزیزم دیر جواب دادین که چه رنگی دوست دارین؟ منم دوتا عکستونو با هم جور کردم که جالب در اومد واسه همین بنظرم قالب سبز رنگ بهشون میاد و گفتم بزارم حتما میپسندین البته تا حالا این رنگ رو برای کسی نذاشتم که بگم برید ببینید.. ولی قالب شاد و سر زنده ایه امیدوارم خشتون بیاد
مهسا مامان نورا
3 مرداد 92 20:23
ای جانمممممممممممم جیگر خاله چه پسمل نازی ماشالهاز عکسها معلومه حسابی خوش میگذرونیا الهی همیشه شاد وسرخوش باشی خوشحالم که به ما سر زدید راستی خاله جون رای یادت نره واسم رای جمع کن ممنونمنام
شکیبا
8 مرداد 92 14:28
وایییی...رهام کوچولو چقدر بزرگ شده
lمامان امیرعلی
17 مرداد 92 16:53
چه جالب میشه قالب وبلاگ با عکسای خود نی نی
نیر
25 مرداد 92 8:27
الهی قربونت برم ببینن وقتی هم بزرگتر شدی بازم میتونی با همین دخترا بری استخر البته خدا رو چه دیدی شاید شد عینکم خیلی میاد بهت کلا با نمکی و دوست داشتنی و خیلی خوشحال شدم از تزدیک دیدمتون
نازنین
30 مرداد 92 23:58
شیماخانوم پسر خییییییییییییییییییییییییییییییییییلی نازی دارین.خداحفضش کنه
صفورا مامان آوا
2 شهریور 92 14:04
خاله فداااااای اون مایو مردونه هات بشه من عاااااشق این شینتات هستماااااا