خدایا شکرت...
امروز اولین روز از دومین ماه تابستان سال 91 هست و دومین روز ماه رمضان ، ماه مهمانی خدا و ماه رحمت و برکت...
گرچه سفره ی رحمت خدا همیشه و همه جا گسترده است و ما هم نشانه هاش رو همیشه می بینیم و حس می کنیم...
خدایا نمیدونم چه جوری شکرت رو به جا بیارم چون تو اونقدر بزرگ و مهربونی که حتی گاهی وقتا که ما از یادت غافل میشیم تو باز هم پشتیبان و تکیه گاه ما می مونی و رحمت بی کرانت رو ازمون دریغ نمیکنی...
خدای مهربون شکرت از اینکه داداشم رو دوباره بهمون برگردوندی و تو اون روزهای سخت ICU تنها یار و یاور ، و تنها امید ما بودی ... خدایا ازت میخوام تمام مریضها به خصوص مریضای ICU رو هر چه زودتر شفا بدی و دل اون خانواده های منتظری رو که با کوچکترین تکون پلک بچه ها و عزیزاشون غرق شادی و امید می شدن خوشحال کنی ... همونطور که این لطف رو در حق ما کردی...
خدایا یه شکر دیگه هم واسه اینکه امسال ماه رمضان یه فرشته کوچولو هم تو خونه ی ما و مهمون ماست که امیدوارم به برکت وجودش ما رو هم مورد لطف ویژه ات قرار بدی.
این فرشته کوچولوی ما هم دیگه حسابی شیطون و بازیگوش شده که فعلا چند تا عکس تو ادامه مطلب میذارم تا بعدا سر فرصت بیام در مورردش بنویسم.
در حال کتک زدن و خفه کردن عروسک بیچاره که بهش حسودی میکنه!!
و در حال پله نوردی: